Saturday 27 April 2024| ۱۵: ۳۶ - شنبه ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
کد خبر: ۱۴۲۹۷
تاریخ انتشار: ۲۸ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۳
بخش سوم زندگینامه امام خمینی(س)؛معرفی خاندان امام راحل


نسب نیاکان امام خمینی (س) به امام موسی کاظم(ع) می رسد و بیشتر آنان از مردان فاضل و مبلغ دین بوده و شماری از آنان در این راه به شهادت رسیده اند.

پدر امام خمینی (س)، سیدمصطفی فرزند سیداحمد در ۲۹ رجب ۱۲۷۸ق / ۲۹ بهمن ۱۲۴۱ش در خمین متولد شد. وی برای ارائه اصلاحاتی در امور منطقه به دیدار والی اراک می رفت که در میان راه به دست خان های ستمکار خمین به شهادت رسید.

سیداحمد فرزند سیددین علی شاه: متولد کشمیر هند و عالم دینی بوده است. وی به قصد زیارت به کربلا و نجف رفت و در آنجا با یوسف خان از اهالی روستای فرفهان در نزدیکی خمین، آشنا شد. سیداحمد با سکینه خانم، خواهر یوسف خان، ازدواج کرد سیداحمد در خمین درگذشت و پیکرش در کربلا دفن شد.

سیددین علی شاه، سیدصفدر، سیدامیرالدین، سیدحسین، سیدیحیی، سیدعبدالهادی، سیدنوروز، سیدحسن، سیدعبدالغنی، سیدمحمد جبل عاملی و سیدحیدر موسوی صفوی نیشابوری؛ که همگی از علما و زهاد بودند، اجداد پدری امام خمینی (س) می باشند.

امام خمینی (س) از سوی مادر نیز از خاندانی اصیل، پارسا و مردمدار بوده است. هاجرخانم، مادر امام خمینی (س)، دختر میرزااحمد خوانساری، زنی پارسا و خانه دار بود. هاجرخانم در سال ۱۳۳۶ق / ۱۲۹۷ش از دنیا رفت و در مزار امامزاده احمد در خاکفرج قم دفن شد.

میرزااحمد، ملاحسین خوانساری و ملاحیدر خوانساری؛ از اجداد مادری ایشان هستند.

بخش اول: نسب امام خمینی (س)

امام خمینی (س) از سادات شناخته شده است و نسب نیاکان ایشان به امام موسی کاظم(ع) می رسد و بیشتر آنان از مردان فاضل و مبلغ دین بوده و در راه نشر مکتب اهل بیت هجرت کرده اند و شماری از آنان در این راه به شهادت رسیده اند؛ اما به دلیل کمبود منابع، بیان خصوصیات زندگی همه نیاکان امام خمینی (س) شدنی نیست؛ به ویژه که اطلاعات ناهمگونی و غیر دقیقی ازجمله در برخی منابع دانشنامه نگاری در منابع مختلف به دست داده شده است.

نسب امام خمینی (س) از سوی پدر بنا به گفته برخی چنین است: سیدروح الله فرزند سیدمصطفی، فرزند سیداحمد، فرزند سیددین علی شاه، فرزند سیدصفدر، فرزند سیدامیرالدین، فرزند سیدحسن، فرزند سیدیحیی، فرزند سیدعبدالهادی، فرزند سیدنوروز شهید، فرزند سیدحسن، فرزند سیدعبدالغنی، فرزند سیدمحمد جبل عاملی، فرزند سیدحیدر موسوی صفوی نیشابوری از اعقاب سیدحمزه، فرزند امام موسی بن جعفر (ع). تا سیدحیدر واسطه ها در منابع به طور مشخص ثبت شده است. سیدعبدالهادی فرزند سیدنوروز شجره نسب خود را تا امام موسی بن جعفر (ع) نوشته و همراه با قرآنی به حاکم کشمیر داده است. وضع اجداد امام خمینی (س) تا سید دین علی شاه اجمالاً روشن است؛ اما از آنجا به بعد روشن نیست که دین علی شاه هندی بوده یا از ایران به هند رفته است؛ چنان که از نظر فاصله زمانی و میانگین میان نسل ها به نظر می رسد در ذکر سلسله اجداد برخی واسطه ها افتاده است. برادر امام خمینی (س)، سیدمرتضی پسندیده یادآور شده جد اعلای وی در هندوستان ساکن بوده است و از نام پدریِ وی، برادران و خواهرانش اطلاعی در دست نیست. وی از علمای کشمیر بوده و در همان جا نیز به شهادت رسیده است؛ ولی وی افزوده است به نقل برخی از آگاهان، سیددین علی شاه اصالتاً نیشابوری بوده که به کشمیر هجرت کرده است بر اساس محاسباتی که در برخی منابع انجام شده، سیددین علی شاه در نخستین سال های قرن سیزدهم هجری به کشمیر هجرت کرده است. بر اساس گزارش دیگر، سه گروه از سادات آل ابی طالب رضوی، حسینی و موسوی به کشمیر هند مهاجرت کرده اند و اجداد امام خمینی (س) از سادات موسوی بوده و سیدشرف الدین موسوی معروف به بلبل شاه (م۷۲۷)، نه تنها نخستین شخص از این خاندان بلکه نخستین نفر از آل ابی طالب بود که در قرن هشتم وارد کشمیر شد.

بخش دوم: اجداد پدری

پدر امام خمینی (س)، سیدمصطفی فرزند سیداحمد در ۲۹ رجب ۱۲۷۸ق / ۲۹ بهمن ۱۲۴۱ش در خمین متولد شد. او در حدود سال ۱۳۰۰ق با هاجرآغاخانم دختر میرزااحمد مجتهد خوانساری که ساکن خمین بود، ازدواج کرد. حاصل این ازدواج شش فرزند بود: مولودآغاخانم، سیدمرتضی پسندیده، سیدنورالدین هندی، فاطمه خانم، آغازاده خانم و سیدروح الله. سیدمصطفی مردم دار و مظلوم نواز بود و پناهگاه مردم در برابر اشرار و خان های زورگو به شمار می رفت. وی در بهمن یا اسفند ۱۲۸۱ش برابر با ذی القعده یا ذی الحجه ۱۳۲۰ق برای ارائه اصلاحاتی در امور منطقه به دیدار عضدالسلطان والی اراک می رفت که در میان راه به دست خان های ستمکار خمین به شهادت رسید و جنازه اش پس از مدتی به نجف منتقل و در قبرستان وادی السلام دفن شد.

سیداحمد فرزند سیددین علی شاه: وی جد نخست امام خمینی (س)، متولد کشمیر هند و عالم دینی بوده است. او در حدود سال های ۱۲۴۰–۱۲۵۰ق، به قصد زیارت و تجدید دیدار دوستان به کربلا و نجف رفت و در آنجا با یوسف خان از اهالی روستای فرفهان در نزدیکی خمین، آشنا شد. یوسف خان به نمایندگی از مردم در پی دعوت از عالمی وارسته و شجاع برای منطقه خمین،سیداحمد را در سال ۱۲۵۴ق / ۱۲۱۷ش با خود به این شهر آورد. سیداحمد در گسترش فضیلت ها و مبارزه با منکرات جدی بود. یک بار در برابر قصد ناروای حاکم کمره در شکستن حریم خانواده ای ایستاد و بدون توجه به فراش های والی، او را تهدید به مجازات کرد. [۱۴] وی که مردی متمول و دارای آب و ملک بود،[۱۵] در خانه اش به روی همگان باز بود و محرومان در خانه اش اطعام می شدند. وی در قحطی سال ۱۲۸۳ق / ۱۲۴۵ش، از ثروتمندان خواست مستمندان را از یاد نبرند. [۱۶] سیداحمد در هفدهم رمضان ۱۲۵۷ق / ۱۱ آبان ۱۲۲۰ش با سکینه خانم، دختر محمدحسین بیک، خواهر یوسف خان، از روستای فرفهان ازدواج کرد و تصویری از عقدنامه آنان در دست است. در برخی از منابع به نقل سیدمصطفی خمینی آمده است سیداحمد با سکینه خانم دختر یوسف خان ازدواج کرد. حاصل این پیوند سه دختر به نام صاحبه خانم، آغابانوخانم و سلطان خانم و فرزند چهارم سیدمصطفی بود. او دو همسر دیگر به نام های شیرین خانم، دختر عابد گلپایگانی و بی بی جان خانم، دختر سبزعلی خمینی، داشته است و یکی از آن دو، فرزندی به نام سیدمرتضی داشته که در جوانی پیش از سال ۱۲۸۸ درگذشته است. سیداحمد در ۱۲۸۵ یا ۱۲۸۶ق در خمین درگذشت و پیکرش در کربلا دفن شد.

سیددین علی شاه فرزند سیدصفدر: جد دوم امام خمینی (س)، معروف به سیدبزرگ، فرزند سیدصفدر بوده است. وی به همراه پدر از دولت آباد هند به لکهنو رفت. او یک بار به کشمیر رفت؛ ولی در غائله فرقه گرایان علیه شیعیان سرینگر زخمی شد و پس از بازگشت به لکهنو درگذشت و در کوله گنج دفن شد. سیددین علی شاه در نواحی شمالی هند نفوذ داشت و به ترویج دین مشغول بود و به دست مخالفان به شهادت رسید. وی افزون بر سیداحمد فرزندانی به نام سیدعبدالحکیم و سیدقاسم نیز داشته است.
سیدصفدر فرزند سیدامیرالدین: وی از طب سررشته داشت و در سال ۱۲۴۶ همراه با دو فرزندش از دولت آباد به لکنهو هجرت کرد و یکی از فرزندانش معلم حاکم لکنهو شد و دیگری مانند پدر طبابت می کرد.
سیدامیرالدین فرزند سیدحسین: نیای چهارم امام خمینی (س)، عالمی دینی بوده و از شعر و ادب و حکمت نیز سررشته داشته است و برای شهدای کربلا مرثیه سروده و رساله هایی در حکمت نگاشته است.
سیدحسین فرزند سیدیحیی: وی در علم و عمل و زهد کم نظیر بوده است. شرح قانون بوعلی و کتاب ریاض الامه از آثار وی بوده و او کتاب مفتاح الفلاح شیخ بهایی را نیز به زبان اردو برگردانده است. در برخی از منابع از وی با عنوان سیدحسین موسوی یاد شده که به اصفهان، قم، نجف و سامرا سفر کرده و از شیخ یوسف بحرانی، الحدائق الناضره، اسماعیل خواجوی مازندرانی و محمد بهبهانی دارای اجازه بوده است. وی در کشمیر نماز جمعه و جماعت برپا کرده و سرانجام در مبارزه با بدعت در دین به شهادت رسیده است.
سیدیحیی فرزند سیدعبدالهادی: وی نیز عالمی زاهد و باتقوا بوده است.
سیدعبدالهادی فرزند سیدنوروز: از مردان پارسی گوی روزگار خود بوده و با حاکم کشمیر ارتباط داشته است.
سیدنوروز فرزند سیدحسن: از دعوتگران به دین و مکتب اهل بیت(ع) بوده و همراه با برادرش سیدباقر در راه تبلیغ دین شهید شده است.
سیدحسن فرزند سیدعبدالغنی: در حکمت و عرفان و فقه و حدیث عالم بوده و در راه مکتب تشیع به شهادت رسیده است.
سیدعبدالغنی فرزند سیدمحمد: وی در شمار عرفا بوده است و او را به علت کثرت سیر و سلوک «قدوة المرتاضین» و «سراج الملة و الحق» خوانده اند. سیدعبدالغنی در ساخت «امام باره» (نمادی به عنوان زیارتگاه ائمه (ع)) در جدی بال هند، با میرشمس الدین عراقی از سادات بزرگ هند در کشمیر همکاری داشته است؛ همچنین نخستین حسینیه در منطقه کشمیر در سرینگر با کوشش وی ساخته شد که هم اکنون نیز از مراکز مهم شیعه به شمار می آید. وی به هنگام نماز شب به دست مخالفان به شهادت رسید.
سیدمحمد جبل عاملی فرزند سیدحیدر: او از سالکان باتقوا بوده و در کشمیر زندگی می کرده و در سایه فرمانروایی سلطان زین العابدین حاکم کشمیر به ترویج دین مشغول بوده است. وی از سوی میرمحمد همدانی فرزند سیدعلی همدانی، برای ترویج دین به تبت و کاشغر سفر کرد و به برکت وجودش عده ای به مکتب اهل بیت (ع) گرویدند. وی مساجد و مدارس گوناگونی بنا کرد و در سفر به عتبات با ابن فهد حلی دیدار و ابن فهد نسخه ای از کتاب عدة الداعی را به وی تقدیم و در برگ اول آن از او با عناوینی چون «سیدسند» «حبر معتمد» و «مبلّغ شریعت» یاد کرد. بدخواهان فرقه گرا وجود وی را تحمل نکردند و او را به شهادت رساندند. وی در مالوه هند دفن شده است.
سیدحیدر موسوی: از عرفای برجسته دوره خود بوده است. مادر سیدحیدر خواهر سیدعلی همدانی بوده که گفته شده با شانزده واسطه به امام حسین(ع) می رسد. رساله نفحة العرفان و هدایة المسترشدین از تالیفات سیدحیدر بوده است. وی به «آینه دار معرفت» مشهور و به امر تبلیغ امامیه اشتغال داشت. او در سال ۷۶۶ از اردبیل و به گزارشی از نیشابور به نمایندگی از دایی و پدر همسرش سیدعلی همدانی، برای ترویج دین به هند رفت. امنیت نسبی و وجود حکمرانان پیرو مکتب اهل بیت (ع) در هند از دیگر انگیزه های این مهاجرت بوده است. علم و دانش و حسن معاشرت سیدحیدر با مردم، بوداییان و هندوان بسیاری را به دین اسلام هدایت کرد. سلطان اسکندر حاکم کشمیر به مبلغان اسلام احترام ویژه می گذاشت و به آنان کمک می کرد. سرانجام وی نیز در سرینگر هند در راه تبلیغ دین همراه سیدحسین کبروی به دست مخالفان به شهادت رسید و آن دو در منطقه «نمچه بل» دفن شدند. این منطقه بعدها به سیدحیدر پوره شهره شد.
امام خمینی (س) در این سلسله، از اعقاب حمزه فرزند موسی بن جعفر (ع) است. مزار سیدحمزه در چند نقطه در ایران زیارت می شود؛ ازجمله در ری که عبدالعظیم حسنی(ع) به زیارت وی رفته و درباره اش گفته است صاحب قبر از فرزندان موسی بن جعفر (ع) است. در کاشمر خراسان و در قم نیز مزاری با عنوان مزار سیدحمزه وجود دارد. میرشمس الدین عراقی نیز از دانشوران برجسته این خاندان است که در قرن نهم هجری در روستای کند، نزدیک سُلفان متولد شده و برای تبلیغ دین به کشمیر رفته است. وی سرانجام در راه تبلیغ دین همراه سی نفر از دوستانش به شهادت رسید و در روستای چادوره کشمیر دارای مزار است و نوادگانش در کشمیر زندگی می کنند.

بخش سوم: اجداد مادری

امام خمینی (س) از سوی مادر نیز از خاندانی اصیل، پارسا و مردمدار بوده است. دربارهٔ اجداد مادری امام خمینی (س) نیز اطلاعات اندکی در دست است. نیای مادری ایشان تا جایی که تاریخ نشان می دهد، مردمانی خوشنام و خدمتگزار و در ترویج دین سرآمد مردم روزگار خود بوده اند. هاجرخانم، مادر امام خمینی (س)، دختر میرزااحمد خوانساری، زنی پارسا و خانه دار بود. سیدمصطفی پدر امام خمینی (س) نزد میرزااحمد درس می خواند که رابطه استاد و شاگردی به خویشاوندی پیوست و در حدود ۱۳۰۰ق سیدمصطفی با هاجرخانم ازدواج کرد. هاجرخانم با وی به نجف رفت و بازگشت و در طول زندگی فرزندان شایسته ای پروراند. او پس از شهادت همسر به تربیت فرزندان پرداخت. هاجرخانم با کمک عمه فرزندان خود، موضوع قتل همسرش را پیگیری کرد. وی در سال ۱۳۳۶ق / ۱۲۹۷ش از دنیا رفت و در مزار امامزاده احمد در خاکفرج قم دفن شد.

میرزااحمد فرزند ملاحسین خوانساری: میرزااحمد جد نخست مادری امام خمینی (س) معروف به «حاج آخوند» فرزند ملاحسین خوانساری بود که در حدود نیمه قرن سیزدهم قمری در خمین متولد شد. وی پس از آموختن علوم دینی نزد پدر و دیگر استادان، در صنف روحانیت درآمد. وی به علم و تقوا و ساده زیستی شهره بود. مردم خمین وی و خانواده اش را به نیکی و درستکاری می شناختند. او زندگی ساده ای داشت و به جای پدر در مسجد جامع شهر نماز جماعت برپا می کرد و به طلاب نیز درس می داد. ملااحمد در سال ۱۳۱۳ق در حدود صدسالگی درگذشت.
ملاحسین خوانساری: ملاحسین جد اعلای مادری امام خمینی (س)، فرزند ملامحمداسماعیل و نواده ملاحیدر فرزند محمد است که در سال ۱۲۱۰ق از خوانسار به خمین هجرت کرده بود. وی از علمای فاضل خمین بود و در مسجد جامع شهر نماز جماعت برپا می کرد و در خمین درگذشت. وی افزون بر میرزااحمد که عالم دینی بود، چهار پسر دیگر داشت که دو نفر از آنان به نام ملامحمدجواد و فضل الله رجایی نیز در زمره اهل علم بودند و جزو مشایخ و بزرگان کمره شمرده شده و مورد تکریم و احترام زیاد مردم بودند.
فضل الله رجایی عموی مادر امام خمینی (س) در خمین مکتبخانه داشت و امام خمینی (س) در کودکی در آن درس خوانده است. وی به همراه فرزندان برادر خود سیدمصطفی برای طلب قصاص از قاتلِ برادر به تهران آمد. وی در خمین درگذشت و در مزار امامزاده ابوطالب به خاک سپرده شد. ملاحیدر خوانساری جد ملاحسین، از شاگردان سیدمحمدباقر میرداماد، از علمای دوره صفویه بوده است. وی از استادان حکمت بود و رساله ای به نام مضیء الاعیان فی استخراج اسماء اهل البیت (ع) من القرآن دارد. او را صاحب زبدة التصانیف نیز می شناسند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: